بادوستان
مطالبی خواندنی در مورد موضوعات اخلاقی وعرفانی وقرآنی
جمعه 11 اردیبهشت 1394 :: نویسنده : مهدی دلایل برترى على (ع) بردیگر انبیا پرسش: چرا على علیه السلام را برتر و افضل از بقیه انبیا (به جز خاتم الانبیا) مىدانید؟ پاسخ: در روز بیستم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجرى، آثار مرگ بر چهره امام على علیه السلام ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن علیه السلام فرمود: به شیعیانى كه جلو درب منزل اجتماع كردهاند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زارى پرداختند. امام على علیه السلام خطاب به آنان فرمود: «قبل از آنكه فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سؤالى دارید از من بپرسید، لیكن سؤالاتتان كوتاه و مختصر باشد.» یكى از سؤال كنندگان، صعصعه بن صوحان بود كه روایات او حتى در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علماى فریقین مىباشد. او از امام پرسید «شما فضیلت بیشترى دارید یا حضرت آدم؟» حضرت فرمود: «خوب نیست كه كسى از خودش تعریف نماید» « اللمعة البیضاء، ص 220» لكن از این جهت كه خداوند فرموده است: «نعمتهاى خدادادى به خود را نقل كنید: وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ «ضحی11» باید بگویم: «من از حضرت آدم افضل ام». صعصعه دلیل این برترى را جویا شد و خلاصه پاسخ امام على علیه السلام چنین است: «براى آدم همه جور وسایل راحتى و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالى كه من از خوردن گندم منع نشدهام، و چون دنیا را قابل توجه نمىبینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخوردهام». منظور حضرت آن است كه كرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقواى آنها است. هر كسى از دنیا اعراض بیشترى داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقربتر است. كمال زهد و تقوى هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است كه ایشان این كار را انجام دادهاند. سپس صعصعه پرسید «شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت این برترى بر نوح را چنین فرمود: «نوح علیه السلام قوم خود را به سوى خدا دعوت كرد، ولى آنها او را اطاعت نكردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیارى رساندند. سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین كرد و گفت: پروردگارا! احدى از كافرین را بر روى زمین باقى نگذار. اكنون با وجود اینكه بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانى از این امت به من رسیده است، هرگز آنان را نفرین نكرده و كاملًا صبر پیشه كردم». ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف مىكند: «در حالى صبر نمودم كه در چشمم خار و در گلویم استخوانى بود.» « الغدیر، ج 10، ص 124» منظور امام این است كه هر كس كه بر بلاها و سختىها بیشتر صبر داشته باشد مقربتر است. آنگاه صعصعه پرسید: «شما افضل هستید یا ابراهیم علیه السلام؟» ایشان پاسخ داد: «من از ابراهیم افضل مىباشم» و دلیلش را در قرآن، از زبان ابراهیم علیه السلام چنین مىفرماید: رَبِّ أَرِنِی كَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی؛ پروردگارا چگونگى زنده كردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آیا باور ندارى؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما مىخواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد». «بقره260» اما من گفتم: «اگر كشف حجاب گردد و پردهها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد». « شرح الاسماء الحسنى، ج 1، ص 190» منظور امام آن است كه علو درجه هر كس، درجه یقین او مىباشد كه واجد مقام حق الیقین گردد. در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسى علیه السلام نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: «وقتى كه خداوند او را ماموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض كرد: رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ وَ أَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُكَذِّبُونِ؛ «خداوندا من از آنان یك نفر را كشتهام و مىترسم كه آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را كه زبان فصیحتر و گویاترى از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریك من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید؛ زیرا مىترسم آنها رسالتم را تكذیب نمایند». «قصص33» اما موقعى كه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به من مأموریت داد تا به مكه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالاى بام كعبه بر كفار قریش قرائت نمایم- با آنكه در آنجا كمتر كسى را مىتوان یافت كه یكى از خویشان و بستگانش به دست من كشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایى مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت كردم.» این سخن امام كنایه از توكل او به خدا است؛ چون هر كس توكلش بیشتر باشد فضیلت بیتشرى دارد و موسى كلیم اللَّه به برادرش هارون اتكا و اعتماد داشت، ولى امیرالمؤمنین علیه السلام به طور كامل به خداى بزرگ توكل و اعتماد نمود. همچنین امام على علیه السلام خود را برتر و افضل از عیسى مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان كرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتى جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانى كه موقع وضع حملش رسید به مریم وحى شد كه: «از خانه بیت المقدس بیرون آى، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه.» « اللمعة البیضاء، ص 221» به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسى در بیابان خشكیدهاى متولد شد. اما وقتى مادر من- فاطمه بنت اسد- درد زاییدن گرفت در وسط كعبه به مستجار كعبه متوسل شد و گفت: بارالها بحق این خانه كعبه و بحق كسى كه این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار كعبه شكافته شد و مادرم فاطمه با نداى غیبى به داخل خانه راه یافت، من در همان خانه كعبه متولد شدم. بنابراین چون مكه معظمه بر بیت المقدس برترى دارد و مریم از زادن عیسى در بیت المقدس- مكانى پائینتر از مكه- نهى شد؛ ولى مادر على علیه السلام، براى زادن او به درون كعبه- مكانى برتر از بیت المقدس- دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسى پاكیزهتر است. بالاخره كسانى چون ابن ابىالحدید، امام حنبل، امام فخر رازى، شیخ سلیمان بلخى حنفى و بسیارى دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نقل نمودهاند كه فرمود: «هر كس مىخواهد به علم آدم نظر كند، به علم على توجه كند. هر كس مىخواهد حقیقت تقواى نوح و حكمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسى و عبادت عیسى را ببیند پس به سوى على بن ابىطالب علیه السلام نظر كند». « كفایة الطالب، باب 33؛ مسند احمد بن حنبل؛ فخر رازى در تفسیر آیه مباهله؛ محى الدین عربى 172؛ یواقیت و جواهر ص 121، فصول المهمه، باب 40» بالاخره میرسید على همدانى شافعى در پایان این حدیث مىافزاید: «نود خصلت از خصلتهاى انبیا در حضرت على علیه السلام جمع مىباشد كه در كس دیگر نمىباشد». « ینابیع المودة لذوى القربى، ج 2، صص 307 و 80؛ الامام على علیه السلام، ص 301» البته تشبیه نمودن على علیه السلام به آدم از بعد علم، بدان جهت است كه خداوند در قرآن مجید مىفرماید: وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها؛ «خداوند همه اسماء را به آدم آموخت» «بقره31» و تشبیه نمودن حلم على علیه السلام به حلم ابراهیم از آن جهت است كه خداوند در سوره توبه فرمود: إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ؛ به درستى كه ابراهیم بردبار و حلیم بود». «توبه114» بنابراین چنانچه كسى در ویژگى بارز هر یك از انبیا با آن نبى مساوى شد مىتوان نتیجه گرفت كه تمام ویژگىهاى همه انبیا را دارد و لذا برترى او بر آنها اثبات مىگردد. بلخى حنفى و گنجى شافعى در كفایة الطالب از امام احمد حنبل نقل نمودهاند: فضائلى كه براى على ابن ابىطالب علیه السلام آمده براى هیچ یك از صحابه نیامده است. « ینابیع المودّة باب 40- مناقب خوارزمى، كفایة الطالب، باب 2» نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : درباره وبلاگ مطالب اخیر آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها نویسندگان آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
|